قاص مرادیلغتنامه دهخداقاص مرادی . [ قاص ْ ص ِ م ُ ] (اِخ ) مکنی به ابووائل . محدث است . رجوع به ابووائل قاص مرادی شود.
قاصلغتنامه دهخداقاص . [ قاص ص ] (اِخ ) بغدادی عبدوس بن محمد. داستانگوی بغداد است . وی به مصر وارد شد و در آنجا به داستانگوئی و ذکر احادیث پرداخت و در جمادی الاولی سال 252 یا 25
قاصلغتنامه دهخداقاص . [ قاص ص ] (اِخ ) مکی . سعیدبن حسان . داستانگوی مردم مکه است . وی از عروةبن عیاض از جابر روایت کند، وسفین بن عیینة از او روایت دارد. (الانساب سمعانی ).
قاصلغتنامه دهخداقاص . [ قاص ص ] (اِخ ) ابوابراهیم بن ابوسلیمان . وی از یعقوب بن مجاهد ابی حرزه روایت دارد و عبدالعزیزبن عبداﷲ اوسی از او روایت کند. (الانساب سمعانی ).
قاصلغتنامه دهخداقاص . [ قاص ص ] (اِخ ) ابواحمد زبیری مطیع. یحیی بن معین گوید: وی داستانگو بوده است . (الانساب سمعانی ).
قاصلغتنامه دهخداقاص . [ قاص ص ] (اِخ ) احمدبن ابی احمد، مکنی به ابوالعباس طبری و ملقب به الامام القاص . پیشوای مردم زمان خود و دارای تألیفات در فقه و فرائض و ادبیات بود. وی فق
ابووائللغتنامه دهخداابووائل . [ اَ بو ءِ ] (اِخ ) القاص ّ المرادی الیامی الصنعانی . محدث است . او از عروةبن محمد و از او ابراهیم بن خالد صنعانی روایت کند.
اسماعیللغتنامه دهخدااسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) صفوی (اول ) (جلوس 907 هَ . ق . - وفات 930). شاه اسماعیل بن شیخ حیدربن شیخ جنیدبن شیخ ابراهیم بن خواجه علی بن شیخ صدرالدین موسی بن شیخ صف
قاصلغتنامه دهخداقاص . [ قاص ص ] (اِخ ) بغدادی عبدوس بن محمد. داستانگوی بغداد است . وی به مصر وارد شد و در آنجا به داستانگوئی و ذکر احادیث پرداخت و در جمادی الاولی سال 252 یا 25
قاص صنعانیلغتنامه دهخداقاص صنعانی . [ قاص ْ ص ِ ص َ ] (اِخ ) عبداﷲبن بحیر، مکنی به ابووائل . و این عبداﷲبن بحیربن ریان که مردی ثقه است ، نیست . صاحب ترجمه از عروةبن محمدبن عطیه و عبدا
قاصلغتنامه دهخداقاص . [ قاص ص ] (اِخ ) مکی . سعیدبن حسان . داستانگوی مردم مکه است . وی از عروةبن عیاض از جابر روایت کند، وسفین بن عیینة از او روایت دارد. (الانساب سمعانی ).