قاشانیلغتنامه دهخداقاشانی . (اِ) کاشی . آجر کاشی : و کان نزولی باصفهان فی زاویة تنسب للشیخ علی بن سهل تلمیذ الجنید و بها حمام عجیب مفروش بالرخام و حیطانه بالقاشانی . (ابن بطوطه ).
قاشانیلغتنامه دهخداقاشانی . (اِخ ) ابراهیم بن عبداﷲ، مکنی به ابواسحاق منسوب به کاشان قم . وی از ابی مصعب احمدبن ابی بکر نهری روایت دارد و از او محمدبن ابراهیم . (الانساب سمعانی ).
قاشانیلغتنامه دهخداقاشانی . (اِخ ) احمدبن موسی بن عیسی فراز قاضی . وی در شهر کاشان به شغل قضاء منصوب شد.از ابراهیم حسن همدانی روایت کند و ابوبکر محمدبن ابراهیم بن مقری از وی روایت
قاشانیلغتنامه دهخداقاشانی . (اِخ ) اسعدبن حمید، ملقب به قاشانی از محدثان است . (ریحانة الادب ج 3 ص 261).
قاشانیلغتنامه دهخداقاشانی . (اِخ ) جعفربن محمدبن محمد رازی ، مکنی به ابومحمد. از دانشمندان است . ابوسهل هارون بن احمد استرابادی از وی روایت کند. (الانساب سمعانی ).
قاشانی اصملغتنامه دهخداقاشانی اصم . [ اَ ص َم م ] (اِخ ) ابراهیم بن فرة اسدی . از قدماست . وی به سال 210 هَ . ق . وفات یافت . از ثوری روایت کند و از وی ابراهیم بن ایوب و محمدبن حمید و
قارانیلغتنامه دهخداقارانی . (اِخ ) فرح بن سهیل بن فرح ، از اهل مصر. وی از عبداﷲبن وهب روایت کند. در محرم سال 238 هَ . ق . وفات یافت . (سمعانی ).
قاآنیلغتنامه دهخداقاآنی . (اِخ ) میرزا حبیب اﷲ متخلص به قاآنی . در حدود 1222 هَ . ق . یعنی در زمان سلطنت فتحعلیشاه در شیراز متولد گردید. پدر او میرزا محمدعلی شاعر بودو گلشن تخلص
قاشانی اصملغتنامه دهخداقاشانی اصم . [ اَ ص َم م ] (اِخ ) ابراهیم بن فرة اسدی . از قدماست . وی به سال 210 هَ . ق . وفات یافت . از ثوری روایت کند و از وی ابراهیم بن ایوب و محمدبن حمید و
ابوبکرلغتنامه دهخداابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) کنیت محمدبن اسحاق قاشانی .رجوع به قاشانی محمدبن اسحاق مکنی به ابوبکر شود.
قاضی احمدلغتنامه دهخداقاضی احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن موسی بن عیسی قاشانی . رجوع به قاشانی احمد شود.
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ](اِخ ) ابن محمدبن ابی عبید العبدی الهروی القاشانی مکنی به ابوعبید یکی از اکابر علماء و افاخر ادبا. سیوطی ذکر او در طبقات النحاة آورده است و گوید
قاشیلغتنامه دهخداقاشی . [ شی ی ] (ص نسبی ) نسبت است به قاشان معرب کاشان . (الانساب سمعانی ). قاشانی . کاشی . کاشانی .