واگنک پشتِ کارpush carواژههای مصوب فرهنگستانواگن کاری چهارچرخهای برای حمل افراد و مصالح سنگین که میتوان آن را هل داد یا با موتور به حرکت درآورد
فرغون پشتکارtrack dolly, rail dolly, pony carواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای متشکل از چرخ ـ محور با لبه و کفی شبیه به فرغون برای حمل مصالح خط بهصورت دستی در مسافتهای کوتاه
واگن کرایهایleased carواژههای مصوب فرهنگستانواگنی که شرکتهای فرستنده یا باربری کالا از شرکت راهآهن اجاره میکند
بار حجمکرایهmeasurement rated cargoواژههای مصوب فرهنگستانباری که کرایۀ فرست آن را براساس حجم اشغالشده محاسبه میکنند
قاریلغتنامه دهخداقاری . (اِخ ) محمدبن محمدبن علی بن یوسف یا محمدبن محمدبن محمدبن محمدبن علی بن یوسف شافعی جزری دمشقی ، ملقب به شمس الدین و مکنی به ابوالخیر و معروف به ابن جزری عالم فاضل ، محدث ، مورخ و از مشاهیر سده ٔ نهم است . وی به سیزده سالگی قرآن مجید را حفظ کرد. و پس از آنکه مقداری از وق
قاریلغتنامه دهخداقاری . (اِخ ) شیبةبن نصاح قاری آزادکرده ٔ ام ّسلمه بوده و از ابن مسیب و قسم بن محمد روایت کند. وی در مدینه به شغل قضاء اشتغال داشته و محمدبن اسحاق و ابن الموال از او روایت کنند. و گفته اند که او از ام سلمه و ابوبشر صالح بن بشیر قاری حدیث شنیده است . (الانساب سمعانی ).
قاریلغتنامه دهخداقاری . (اِخ ) ابراهیم بن رمضان سقاء. نخست در قلعه ٔ دمشق شغل سقائی داشته پس به استانبول رفته وبه تحصیل علم آغازیده و بالخصوص در تجوید و قرائت قرآن مهارتی بسزا یافته و در جامع ابوایوب انصاری امام جماعت شده است . وی پس از چهل سال باز به دمشق برگشته و بنای وعظ و تدریس گذاشته و ب
قاریلغتنامه دهخداقاری . (اِخ ) ابراهیم بن عبدالرحمن قاری ،منسوب به طائفه ٔ بنی قارة است . وی از ابن عمر روایت کند. و حمزةبن ابی جعفربن حریث بن ابی ذئب از او روایت دارد. گوید دیدم ابن عمر دست بر محل جلوس پیغمبر (ص )بر منبر میمالید و به صورت خود میکشید. (سمعانی ).
قاریلغتنامه دهخداقاری . (اِخ ) احمدبن عبدالعزیزبن هشام بن خلف بن غزوان . ادیب نحوی عروضی ملقب به قاری و مکنی به ابوالعباس و معروف به ابن هشام و ابن خلف از اکابر قراء و اساتید نحو بوده و در عروض و حل معمی دستی توانا داشته است . و سه ارجوزه در خط و قرائت و نحو و شرح شواهد ایضاح ابوعلی فارسی در