قارلقلغتنامه دهخداقارلق . [ ل ُ ] (اِخ ) دهی است از دهات استرآباد رستاق که به موجب وقفنامه ٔ کهنه ای (به تاریخ 989 هَ . ق .) که فعلاً در دست سادات شیرنگ است در ناحیه ٔ فخر عمادال
قارلقلغتنامه دهخداقارلق . [ ل ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان درجزین بخش رزن شهرستان همدان . در 44هزارگزی خاوررزن و 8هزارگزی شمال راه عمومی رزن به نوبران . موقعیت جغرافیائی آن کوهست
قارلقلغتنامه دهخداقارلق . [ ل ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کنگاور بخش کنگاور شهرستان کرمانشاهان . در 12000گزی جنوب خاوری کنگاور و 3000گزی شمال شوسه ٔ نهاوند و در دامنه ٔ کوه واقع
قارلقلغتنامه دهخداقارلق . [ ل ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گرمخان بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد. در 12هزارگزی شمال خاوری بجنورد سر راه شوسه ٔ عمومی بجنورد به قوچان و در جلگه واقع است
قارلقلغتنامه دهخداقارلق . [ ل ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان قره پشلو بخش مرکزی شهرستان زنجان . در 57هزارگزی شمال باختری زنجان و 12 هزارگزی راه عمومی خلخال . موقعیت جغرافیائی آن ک
قارلق طاغلغتنامه دهخداقارلق طاغ . [ ل ِ ] (اِخ ) کوهی است در قسمت غربی مغولستان و در منتهای سلسله جبال تیان شان و در میان 91 درجه و 30 دقیقه و 93 درجه ٔ طول شرقی کشیده شده است و به ط
قارلق طاغلغتنامه دهخداقارلق طاغ .[ ل ِ ] (اِخ ) کوهی است در آسیای صغیر در ایالت ادرنه در شهرستان کوملجنه و در شمال غربی آن شهرستان از شرق به غرب به طول 25هزارگز کشیده شده و در حکم دن
قارلق طاغلغتنامه دهخداقارلق طاغ . [ ل ِ ] (اِخ ) کوهی است در قسمت غربی مغولستان و در منتهای سلسله جبال تیان شان و در میان 91 درجه و 30 دقیقه و 93 درجه ٔ طول شرقی کشیده شده است و به ط
قارلق طاغلغتنامه دهخداقارلق طاغ .[ ل ِ ] (اِخ ) کوهی است در آسیای صغیر در ایالت ادرنه در شهرستان کوملجنه و در شمال غربی آن شهرستان از شرق به غرب به طول 25هزارگز کشیده شده و در حکم دن
یوسفلغتنامه دهخدایوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن خلیل بن محمد منیر حلبی ، معروف به قارِقلی . متصوف و شاعر و در فقه و موسیقی عالم بود. به سبب تدریس در مدرسه ٔ قارلق حلب بدانجا منسوب گش
دافکندیلغتنامه دهخدادافکندی . [ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان درجزین بخش رزن شهرستان همدان . واقع در 48هزارگزی خاور قصبه ٔ رزن و 6هزارگزی شمال قارلق . کوهستانی است و سردسیر و دارا
کنگاورلغتنامه دهخداکنگاور. [ ک َ وَ ] (اِخ ) نام شهری بود میان همدان و کرمانشاهان و آن را عرب وقتی قصراللصوص نام کرده که دزدگاه شده بود و در زمان پرویز بس آباد بود و در آن قصری بو