چقاگرکلغتنامه دهخداچقاگرک . [ چ َ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان زلقی بخش الیگودرز شهرستان بروجرد که در 60 هزارگزی جنوب باختری الیگودرز، کنار راه مالرو برچل به جیرگاه واقع است . جلگه و معتدل است و 189 تن سکنه دارد. آبش از قنات
کاریکلغتنامه دهخداکاریک . (اِخ ) دهی از دهستان منگور بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد، در 38500گزی جنوب باختری شوسه ٔ مهاباد، 19500گزی جنوب باختری شوسه ٔ مهاباد به سردشت ، کوهستانی ، سردسیر و سالم و سکنه ٔ آن <span class="hl" dir="lt
کارکفرهنگ فارسی عمیدکار کوچک: ◻︎ چون کارک او نظام گیرد روزی / ناگه اجل از کمین درآید که منم (خیام: ۹۸).
رقارقلغتنامه دهخدارقارق . [ رُ رِ ] (ع ص ، اِ) آب تنک در دریا یا در رود که بسیاری نباشد آن را. || شراب تنک . || شمشیر بسیارآب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).