قادوسلغتنامه دهخداقادوس . (ع اِ) باتروس . پرنده ای است دریائی که صنفی از آن در جزائر اقیانوس ساکن زندگی میکنند و از بزرگترین پرندگان دریائی بشمار می آیند. طول دو بال آن رویهم رفت
قادوسلغتنامه دهخداقادوس . (ع اِ) ظرفی که در آن گندم و جو و دانه های دیگر ریزند برای آسیا کردن و عامه آن را کور نامند. || ظرفی که به وسیله ٔ آن آب را از جوی ها بالا آورند. ج ، قوا
علی قادوسیلغتنامه دهخداعلی قادوسی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن حسن خلاطی حنفی قادوسی . مشهور به رکابی . وی مورخ بود و در سال 708 هَ . ق . درگذشت . او راست : 1- شرحی بر الهدایة، در
قاموس المعانيدیکشنری عربی به فارسیگنجينه , خزانه , انبار , مخزن , فرهنگ جامع , قاموس , مجموعه اطلا عات
قادسیهلغتنامه دهخداقادسیه .[ دِ سی ی َ ] (اِخ ) جائی است که تا کوفه 15 فرسنگ وتا عذیب چهار میل فاصله دارد. طول آن شصت و نه درجه و عرض آن 31 درجه و 3 2 درجه است ، جنگ معروف قادسیه
علی قادوسیلغتنامه دهخداعلی قادوسی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن حسن خلاطی حنفی قادوسی . مشهور به رکابی . وی مورخ بود و در سال 708 هَ . ق . درگذشت . او راست : 1- شرحی بر الهدایة، در
علیلغتنامه دهخداعلی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن حسن خلاطی حنفی ، ملقّب به قادوسی و مشهور به رکابی . رجوع به علی قادوسی شود.
علی حنفیلغتنامه دهخداعلی حنفی . [ ع َ ی ِ ح َ ن َ ] (اِخ ) ابن محمدبن حسن خلاطی حنفی قادوسی ، مشهور به رکابی . رجوع به علی قادوسی شود.
علی رکابیلغتنامه دهخداعلی رکابی . [ ع َ ی ِ رِ ] (اِخ ) ابن محمدبن حسن خلاطی حنفی قادوسی ، مشهور به رکابی . رجوع به علی قادوسی شود.