قاحطلغتنامه دهخداقاحط. [ ح ِ ] (ع ص ) روزگار سخت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ، قواحط: زمن قاحط. (منتهی الارب ).
شارش کوئتCouette flowواژههای مصوب فرهنگستانشارش حاصل از تنش برشی ناشی از حرکت نسبی یک دیوار نسبت به دیوار دیگر
کد احراز اصالت پیام چکیدهبنیادhash-based message authentication code, keyed-hash- based message authentication codeواژههای مصوب فرهنگستاننوعی کد احراز اصالت پیام (کاپ) با استفاده از یک کلید رمزنگاشتی و یک تابع چکیدهساز اختـ . کاپ چکیدهبنیادHMAC متـ . کد اصالتسنجی پیام چکیدهبنیاد
قاحدلغتنامه دهخداقاحد. [ ح ِ ] (ع ص ) از اتباع واحد است . (منتهی الارب ). تنها. (ناظم الاطباء). واحد قاحد. (منتهی الارب ).
قاعدلغتنامه دهخداقاعد. [ ع ِ ] (ع ص ) جالس . نشسته . (غیاث ). نشیننده . مقابل قائم : گر به خدمت قائمی خواهی منم ور نمی خواهی به حسرت قاعدی . سعدی .|| آنکه بجنگ نشده است ، مقابل مجاهد : فضل اﷲ المجاهدین علی ا
شقاحطلغتنامه دهخداشقاحط. [ ش َ ح ِ ] (ع اِ) ج ِ شَقَحْطَب . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به شقحطب شود.