قاتیفرهنگ انتشارات معین[ تر - فا. ] (ص .) 1 - مخلوط ، درهم . 2 - مجازاً خیلی صمیمی ، دوستان خیلی نزدیک .
قاطیلغتنامه دهخداقاطی .(از ترکی ، ص ) مخلوط. درآمیخته . رجوع به قاتی شود.- قاطی کردن ؛ مخلوط کردن . درهم کردن . آمیختن . درآمیختن . رجوع به قاتی کردن شود.
قاتی پاتیلغتنامه دهخداقاتی پاتی . (ص مرکب ، از اتباع ) درهم مخلوط و ممزوج نامتناسب . قاطی پاطی .- قاتی پاتی شدن ؛ درهم و برهم شدن . مخلوط شدن .- قاتی پاتی کردن ؛ درهم برهم کردن . م
قاتی پاتیلغتنامه دهخداقاتی پاتی . (ص مرکب ، از اتباع ) درهم مخلوط و ممزوج نامتناسب . قاطی پاطی .- قاتی پاتی شدن ؛ درهم و برهم شدن . مخلوط شدن .- قاتی پاتی کردن ؛ درهم برهم کردن . م
قاتی زدنلغتنامه دهخداقاتی زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) (از قاتمق ترکی ) خلط و مزج کردن . کنایه از آمیختن اندکی در بسیار از جنس دیگر که بظاهر یکی نماید.
قاتی شدنلغتنامه دهخداقاتی شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مأخوذ از ترکی قاتماک + شدن فارسی . مخلوط شدن . درهم شدن . درآمیختن .
قاتی واتی کردنلغتنامه دهخداقاتی واتی کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) از اتباع . مخلوط و ممزوج کردن بطور نامتناسب . مخلوط کردن . درهم برهم کردن . رجوع به قاتی پاتی کردن شود.
قاتی کردنلغتنامه دهخداقاتی کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مأخوذ از ترکی قاتماق + کردن فارسی . مزج . خلط. مخلوط کردن . درهم کردن . آمیختن . درآمیختن . رجوع به ترکیب قاطی کردن شود.