قَابِلِفرهنگ واژگان قرآنقبول کننده (حرف لام در عبارت "قَابِلِ ﭐلتَّوْبِ" به دليل رسيدن ساکن به تشديد حرکت گرفته)
رواقیانلغتنامه دهخدارواقیان . [ رِ ] (اِخ ) ج ِ رواقی . رواقیون . اهل اسطوانه . (دزی ج 1 ص 22). حکمای اشراقیان که از مکاشفه احوال ضمائر معلوم می کردند و در کتابی نوشته بودکه رواقیا
دانمارکلغتنامه دهخدادانمارک . (اِخ ) نام کشوری بشمال اروپا. و آن کشوری است پادشاهی و شامل قسمتی از شبه جزیره ٔ ژوتلند (ژیللند) است و تعدادی از جزایر که دریای شمال را از بحر بالتیک
کاپادوکیهلغتنامه دهخداکاپادوکیه . [ دُ ی ِ ] (اِخ ) قبادوقیه . قبادوقیا. کاپادس . کاپادوس . کاپادوکیه . کاپادوکیه یونانی شده ٔ «کَت پ َ توک َ» پارسی قدیم است و داریوش اول در کتیبه ها
چغندر قندلغتنامه دهخداچغندر قند. [ چ ُ غ ُ دَ رِ ق َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نوعی از چغندرکه به کار ساختن شکر و قند آید. قسمی چغندر که در کارخانه های بزرگ یا کارگاههای کوچک بوسایل
خشایارشالغتنامه دهخداخشایارشا. [ خ َ ] (اِخ ) خشایارشا پسر داریوش کبیر پادشاه ایران است مادر او آتس سا دختر کوروش بزرگ بود و در سن 35 سالگی بتخت نشست . (486 ق .م .). چون خشایارشا بت