قابلیت قسمتلغتنامه دهخداقابلیت قسمت . [ ب ِ لی ی َ ت ِ ق ِم َ ] (ترکیب اضافی ، اِمص مرکب ) قابل انقسام بودن . قابلیت تقسیم . قابلیت تجزیه (اصطلاح ریاضی و فلسفه ).
قابلیت تقسیملغتنامه دهخداقابلیت تقسیم . [ ب ِ لی ی َ ت ِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِمص مرکب ) در ماده و عدد، تقسیم پذیری . درخور تقسیم بودن . قابل قسمت بودن . رجوع به قابلیت قسمت شود.
قابلیتلغتنامه دهخداقابلیت . [ ب ِ لی ی َ] (ع مص جعلی ، اِمص ) شایستگی . سزاواری . برازندگی . استحقاق . استعداد. لیاقت . (ناظم الاطباء) : داد حق را قابلیت شرط نیست . مولوی . || پذی
گره حلقهمتحرکrunning bowlineواژههای مصوب فرهنگستانگرهی که در سر طناب دور قسمت ثابت آن زده میشود و حلقۀ آن در طول قسمت ثابت قابلیت جابهجایی دارد
برقاشیمیلغتنامه دهخدابرقاشیمی . [ ب َ ] (اِ مرکب ) (از: برق + الف + شیمی ) قسمتی از علم شیمی درباب روابط فعل و انفعالات شیمیائی و برق . ازجمله ٔ مسائل موضوع بحث برقاشیمی میتوان تولی