قابلیت اعتماد حملونقل عمومیtransit reliabilityواژههای مصوب فرهنگستانعملکرد واقعی حملونقل عمومی با توجه به برنامه که بر شاخصهایی مانند زمان انتظار و تمایل مسافر به استفادۀ دائم از خدمات و زمان کل سفر و سطح مسافرگیری تأثیر میگذ
قابلیتفرهنگ مترادف و متضاد۱. استحقاق ۲. استطاعت، استعداد، اهلیت، سزاواری، شایستگی، لیاقت ۳. توان، عرضه، قوه، کفایت ۴. پذیرش، ۵. امکان ≠ فاعلیت
قابلیتدیکشنری فارسی به انگلیسیability, ability _, capability, capacity, competence, facility, faculty, flair, ship _
dependabilitiesدیکشنری انگلیسی به فارسیوابستگی ها، قابلیت اعتماد، قابلیت اعتماد و اطمینان، توکل پذیری
صفی قلی بیگلغتنامه دهخداصفی قلی بیگ . [ ص َ ق ُ ب َ ] (اِخ ) نصرآبادی گوید: ولد ملک سلطان جارچی باشی . ملک سلطان از رستاق اصفهان بود بوسیله ای ملازم شاه عباس ماضی شده ، رفته رفته بسبب