فیلچهلغتنامه دهخدافیلچه .[ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) فیل کوچک . (یادداشت مؤلف ). بچه ٔ فیل . فیل بچه . (یادداشت دیگر). || زن فربه و درشت استخوان و کلان و چاق . (یادداشت مؤلف ).- فی
دغفللغتنامه دهخدادغفل . [ دَ ف َ ] (ع ص ) زندگانی فراخ با ارزانی . (منتهی الارب ). عیش فراخ . (دهار). زندگانی فراخ و با فراوانی . (از اقرب الموارد). || پرهای بسیار. (منتهی الارب
فیللغتنامه دهخدافیل . (معرب ، اِ) پیل . پستانداری است عظیم الجثه که راسته ٔ خاصی بنام راسته ٔ فیلان را به وجود می آورد. در راسته ٔ فیلان امروز فقط دو گونه موجود است ، یکی فیل آ
filetsدیکشنری انگلیسی به فارسیفیله، سربند، توری دارای اشکال مربع، پشت مازو، گیس بند، قیطان، نوار، تذهیب کاری کردن، گچ بری، اهن تنکه یا تسمه اهن