فیلم ترسناکhorror film 2, scary movie, horror movieواژههای مصوب فرهنگستانفیلمی که با استفاده از عناصر هراسآور و اسرارآمیز سعی در ترساندن تماشاگر دارد
فیلملغتنامه دهخدافیلم . (فرانسوی ، اِ) ماده ای است که از نیترات دُ سلولز (قابل اشتعال ) یا استات دُ سلولز (غیرقابل اشتعال ) ساخته شده و برای گرفتن تصاویر سینمایی به کار میرود. ع
فیلملغتنامه دهخدافیلم . [ ف َ ل َ ] (ع ص ) مرد بزرگ تن و بددل . || مرد بسیارموی سر. || بزرگ و کلان ازهر چیزی . || چاه فراخ . || (اِ)پوست پاره که زیر دستار خوان طعام اندازند. ||
فیلم سلاخیslasher filmواژههای مصوب فرهنگستاننوعی فیلم ترسناک که در آن صحنههای شکنجه و قتل و خونریزی و مثله کردن به تصویر درمیآید
حجرالمطرلغتنامه دهخداحجرالمطر. [ ح َ ج َ رُل ْم َ طَ ] (ع اِ مرکب ) یا الحجر الجالب للمطر. ابوریحان بیرونی در کتاب الجماهر فی معرفة الجواهر گوید:قال الرازی فی کتاب الخواص : ان بارض
دست بداشتنلغتنامه دهخدادست بداشتن . [ دَ ب ِ ت َ ] (مص مرکب ) رفض . ترک . رها کردن . ترک گفتن . یله کردن . دست کشیدن از. رهایی دادن . واگذاشتن . واگذاردن . (یادداشت مرحوم دهخدا). اسوا
گوشلغتنامه دهخداگوش . (اِ) آلت شنوائی . عضوی که بدان عمل شنیدن انجام گیرد. معروف است ، و به عربی اُذُن گویند. (برهان ). اذن و آلت شنیدن در انسان و دیگر حیوانات و جزء خارجی مجرا