فیفالغتنامه دهخدافیفا. [ ](معرب ، اِ) به یونانی دودالثفل است و به عربی اسم اقحوان است و به سریانی قثاء. (فهرست مخزن الادویه ).
فیفاءلغتنامه دهخدافیفاء. [ ف َ ] (ع ص ، اِ) بیابان فراخ و بی آب . ج ، فیافی . (منتهی الارب ). بیابانی که آب در آن نیست . || جای مستوی . (اقرب الموارد). رجوع به فیف شود.
فیفی عطرلوسلغتنامه دهخدافیفی عطرلوس . [ ] (معرب ، اِ) عدس جبلی است که عدس المر باشد. (فهرست مخزن الادویه ).
فیفی لاموسلغتنامه دهخدافیفی لاموس . [ ] (معرب ، اِ) بخور مریم است که نوعی از عرطنیثا باشد. (فهرست مخزن الادویه ).
فیفاةلغتنامه دهخدافیفاة. [ ف َ ] (ع ص ، اِ) بیابان بی آب . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || مکان مستوی . (اقرب الموارد). رجوع به فیفاء شود.
فیفاءلغتنامه دهخدافیفاء. [ ف َ ] (ع ص ، اِ) بیابان فراخ و بی آب . ج ، فیافی . (منتهی الارب ). بیابانی که آب در آن نیست . || جای مستوی . (اقرب الموارد). رجوع به فیف شود.
فیفاةلغتنامه دهخدافیفاة. [ ف َ ] (ع ص ، اِ) بیابان بی آب . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || مکان مستوی . (اقرب الموارد). رجوع به فیفاء شود.
فیفاءلغتنامه دهخدافیفاء. [ ف َ ] (ع ص ، اِ) بیابان فراخ و بی آب . ج ، فیافی . (منتهی الارب ). بیابانی که آب در آن نیست . || جای مستوی . (اقرب الموارد). رجوع به فیف شود.
فیفاةلغتنامه دهخدافیفاة. [ ف َ ] (ع ص ، اِ) بیابان بی آب . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || مکان مستوی . (اقرب الموارد). رجوع به فیفاء شود.
هلفیفالغتنامه دهخداهلفیفا. [ هََ ] (اِ) به لغت سریانی نوعی از کاسنی باشد، و آن را به فارسی تلیخی گویند. استسقا را نافع است . (برهان ). هندبا. (از فهرست مخزن الادویه ).