فنطفلونلغتنامه دهخدافنطفلون . [ ف َ طَ ف ِ ](معرب ، اِ) فاوانیاست ، و به یونانی عودالصلیب نیز نامند. (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به فنطافلون شود.
فنطافلونلغتنامه دهخدافنطافلون . [ ف َ ف ِ ] (معرب ، اِ) به یونانی رستنیی باشد که آن را پنجنگشت خوانند. (برهان ). ذوخمسةاوراق . (مخزن الادویه ). نباتی است که آن را پنجنگشت گویند. (ذخ
فیلونلغتنامه دهخدافیلون . [ لُن ْ ] (اِخ ) در قرن دوم میلادی میزیست . از مردم فنیقیه بود و چون تألیفات خود را به زبان یونانی نوشت به یونانی معروف گشت . کتاب او در تاریخ فنیقیه ا
فنطفلونلغتنامه دهخدافنطفلون . [ ف َ طَ ف ِ ](معرب ، اِ) فاوانیاست ، و به یونانی عودالصلیب نیز نامند. (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به فنطافلون شود.