فیزیولوژیکلغتنامه دهخدافیزیولوژیک . [ زی ُ ل ُ ] (فرانسوی ، ص ) منسوب و مربوطبه فیزیولوژی . وظایف الاعضائی . (فرهنگ فارسی معین ).
واحد فیزیولوژیکیلغتنامه دهخداواحد فیزیولوژیکی . [ ح ِ دِ زی ُ ل ُ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نامی است که هربرت اسپنسر حکیم انگلیسی بر ذرات کوچکی که در یاخته (سلول ) تخم موجودات زنده وجود دارد
فیزیولوژیفرهنگ انتشارات معین(یُ لُ) [ فر. ] (اِ.) علم وظایف اعضاء بدن جانداران ، علمی که دربارة طرز کار اعضا و دستگاه های بدن جانوران و ارتباط آن ها با یکدیگر بحث می کند، کار اندام شناسی ،
فیزیولوژیستفرهنگ انتشارات معین(یُ لُ) [ فر. ] (ص . اِ.) عالم فیزیولوژی ، دانشمند علم وظایف الاعضایی .