فکتوریا ریجیالغتنامه دهخدافکتوریا ریجیا. [ ف ِ ] (معرب ، اِ مرکب ) معرب ویکتوریا رژیا . نیلوفر آبی بزرگ . (فرهنگ فارسی معین ).
فکتوریا ریجیالغتنامه دهخدافکتوریا ریجیا. [ ف ِ ] (معرب ، اِ مرکب ) معرب ویکتوریا رژیا . نیلوفر آبی بزرگ . (فرهنگ فارسی معین ).
فهرست کمینة تجهیزاتminimum equipment listواژههای مصوب فرهنگستانفهرست حداقل تجهیزاتی که برای عملیاتی بودن هواگرد لازم است تا «سازمان هواپیمایی» کشورِ بهرهبردار آن را تأیید کند اختـ . فکت MEL
املاللغتنامه دهخدااملال . [ اِ ] (ع مص ) بستوه آوردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). ملول کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). گویند:
حاطبلغتنامه دهخداحاطب . [ طِ ] (اِخ ) ابن ابی بکتعةبن عمرو بن عمیربن سلمةبن صعب بن سهل اللخمی . صحابی و حلیف بنی اسدبن عبدالعزی یا زبیر و یا از موالی عبداﷲبن حمیدبن زهیربن حارث
ذوالکلاع الاصغرلغتنامه دهخداذوالکلاع الاصغر. [ ] (اِخ ) (سمیفع کسمیدع بالفاء) اهمله الجوهری و قال ابن درید فی باب فعیلل بعد ذکر همیسع سمیفع (و قد تضم سینه ) کانه مصغر (و حینئذ یجب کسر الفا