فکاهیلغتنامه دهخدافکاهی . [ ف ُ هی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به فکاهة. || (اِ) نوشته ها و گفته هایی که سبب خندانیدن دیگران شود. ج ، فکاهیات .
فکاهیفرهنگ انتشارات معین(فُ) [ ع . ] (ص .) خنده دار، نوشته یا گفته ای که بر اساس طنز و شوخی پرداخته شود.
فکاهی نویسلغتنامه دهخدافکاهی نویس . [ ف ُ ن ِ ] (نف مرکب ) نویسنده ای که آثارش مطالب دلپذیر، خنده آور و کنایه دار در بر داشته باشد.
فکاهی نویسیلغتنامه دهخدافکاهی نویسی . [ ف ُ ن ِ ] (حامص مرکب ) کار فکاهی نویس . نوشتن مطالب خنده آور. رجوع به فکاهی ، فکاهی نویس و فکاهة شود.
فکاهی نویسلغتنامه دهخدافکاهی نویس . [ ف ُ ن ِ ] (نف مرکب ) نویسنده ای که آثارش مطالب دلپذیر، خنده آور و کنایه دار در بر داشته باشد.
فکاهی نویسیلغتنامه دهخدافکاهی نویسی . [ ف ُ ن ِ ] (حامص مرکب ) کار فکاهی نویس . نوشتن مطالب خنده آور. رجوع به فکاهی ، فکاهی نویس و فکاهة شود.
پامفلهلغتنامه دهخداپامفله .[ ل ِ ] (اِخ ) مقالات فکاهی مشهور که پ .ل . کوریه بر ضد اعمال رستوراسیون نگاشته است . (پام فل ِ دِ پام فل ِ) در میان دیگر قطعات از حیث سبک و ذوق و هنر ش
لکروالغتنامه دهخدالکروا.[ ل ُ ] (اِخ ) نویسنده ٔ درامی و فکاهی فرانسه ، مولد تورن (1803-1891 م .). || ادوارد پسر صاحب ترجمه ، رجل سیاسی و او چند بار وزارت کرده است . مولد پاریس (