فُرجۀ باندrunway separationواژههای مصوب فرهنگستانفاصلۀ زمانی و مکانی بین هواگَردهای در حال ورود یا خروج در یک باند
فرجۀ آزادfree floatواژههای مصوب فرهنگستانمدتزمانی که یک فعالیت برنامهریزیشده میتواند تأخیر داشته باشد، بیآنکه زودترین آغاز فعالیت بعدی دچار دیرکرد شود
فرجۀ کلtotal floatواژههای مصوب فرهنگستانکل زمانی که یک فعالیت برنامهریزیشده میتواند نسبت به زودترین آغاز خود به تأخیر بیفتد بیآنکه تاریخ پایان پروژه دچار دیرکرد شود یا قیدهای زمانبندی پروژه نقض ش
روش مسیر بحرانیcritical path method, critical path methodology, CPMواژههای مصوب فرهنگستانروشی تحلیلی برای تعیین میزان فرجۀ فعالیتها و انعطافپذیری برنامۀ زمانبندی و کوتاهترین دیرش پروژه
سجاففرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. پارچه یا نوار باریکی که در حاشیۀ لباس بدوزند؛ فراویز؛ فرویز.۲. درز جامه.۳. [قدیمی] پردهای که بر در آویزان کنند.۴. [قدیمی] شکاف بین پرده؛ فرجۀ بین دو پرده.