فُرجۀ باندrunway separationواژههای مصوب فرهنگستانفاصلۀ زمانی و مکانی بین هواگَردهای در حال ورود یا خروج در یک باند
فرجۀ آزادfree floatواژههای مصوب فرهنگستانمدتزمانی که یک فعالیت برنامهریزیشده میتواند تأخیر داشته باشد، بیآنکه زودترین آغاز فعالیت بعدی دچار دیرکرد شود
فرجۀ کلtotal floatواژههای مصوب فرهنگستانکل زمانی که یک فعالیت برنامهریزیشده میتواند نسبت به زودترین آغاز خود به تأخیر بیفتد بیآنکه تاریخ پایان پروژه دچار دیرکرد شود یا قیدهای زمانبندی پروژه نقض ش
فرجفرهنگ نامها(تلفظ: faraj) (عربی) به دست آمدن وضعیت مناسب یا مورد علاقه در کار ؛ گشایش در کار و از میان رفتن غم و رنج .
بستگیلغتنامه دهخدابستگی . [ ب َ ت َ ] (حامص ) ارتباط و پیوستگی . (ناظم الاطباء). رابطه . ربط : همی دیر شد سوده آن بستگی سبک شد دل بسته ز آهستگی . فردوسی .این کار بآن بستگی دارد.
برداشتنلغتنامه دهخدابرداشتن . [ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) رفع. (ترجمان القرآن ). رفع کردن . بلند کردن . (آنندراج ). نبر. (منتهی الارب ). بالا گرفتن . بر بردن . بالا بردن : الشغر؛ پای بر
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن فارس بن زکریا اللغوی . ابن جوزی گوید احمدبن زکریا ابن فارس به سال سیصد و شصت و نه درگذشت ، و دو روز پیش از مرگ این قطعه بگفت :یارب ا
ملاحلغتنامه دهخداملاح . [ م ِ ] (ع مص ) وزیدن باد جنوب ، عقیب شمال . (منتهی الارب ) (آنندراج ). وزیدن باد جنوب از پس باد شمال . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || سرد شدن زمین
دمنهلغتنامه دهخدادمنه . [دَ ن َ / ن ِ ] (اِ) سوراخی که برای دم کشی و باد آمدن به تنور گذارند. (از فرهنگ جهانگیری ) (ناظم الاطباء)(از برهان ). فرجه ٔ تنور. (انجمن آرا). باجه ٔ تن