فَرْجدوزیinfibulationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی فَرجبُری که در آن لبهای فَرج برای جلوگیری از دخول دوخته و تنها منفذ کوچکی برای قاعدگی باز گذاشته میشود
امید دادنلغتنامه دهخداامید دادن . [ اُ/اُم ْ می دَ ] (مص مرکب ) امیدوار گردانیدن . (آنندراج ). اطماع . (یادداشت مؤلف ). وعده دادن : سیاوخش را داد و کردش نویدز خوبی بدادش فراوان امید