فَتَقْنَاهُمَافرهنگ واژگان قرآنآن دو را از هم جدا ساختيم (رتق به معناي ضميمه کردن و به هم چسباندن دو چيز است ، چه اينکه در اصل خلقت به هم چسبيده باشند و چه آن ها به هم بچسبانند ، همچنان که ق
فَتَنَّافرهنگ واژگان قرآنآزموديم (کلمه فتن در اصل به معناي اين عمل بوده که طلا را در آتش کنند تا خوبي و بديش معلوم شود ، آن وقت استعمالش را توسعه داده داخل کردن هر چيز در آتش و يا سوزان
فَتَنَّاکَفرهنگ واژگان قرآنتو را آزموديم (کلمه فتن در اصل به معناي اين عمل بوده که طلا را در آتش کنند تا خوبي و بديش معلوم شود ، آن وقت استعمالش را توسعه داده داخل کردن هر چيز در آتش و يا
فَتَنَّاهُفرهنگ واژگان قرآناو را را آزموديم (کلمه فتن در اصل به معناي اين عمل بوده که طلا را در آتش کنند تا خوبي و بديش معلوم شود ، آن وقت استعمالش را توسعه داده داخل کردن هر چيز در آتش
تفقیحلغتنامه دهخداتفقیح . [ ت َ ] (ع مص ) چشم باز کردن سگ بچه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).و فی الحدیث : «فقحنا و صأصأتم »؛ ای فتحنا عیوننا و ان
جامه ٔ فتحلغتنامه دهخداجامه ٔ فتح . [ م َ / م ِ ی ِ ف َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) جامه ای که در روز جنگ زیر زره پوشند و آیات مثل «انا فتحنا» و غیر آن بر آن نوشته یا بافته باشند، از ا
اصل خانلغتنامه دهخدااصل خان . [ اَ ] (اِخ ) چرخچی باشی قشون خاص پادشاهی هندوستان بود که در جنگ نادر با هندیان کشته شد. (از فتحنامه ٔ هندوستان از سبک شناسی ج 3 ص 316).
انالغتنامه دهخداانا. [ اِن ْ نا ] (ع حرف +ضمیر) مرکب از اًن َّ (حرف مشبهة بالفعل ) + نا (ضمیرمتکلم معالغیر) و همچنین أنّا؛ بدرستی و راستی که ما. (از ناظم الاطباء). گاهی در فار
اعطافلغتنامه دهخدااعطاف . [ اَ ] (ع اِ) مهربانیها. ج ِ عطف . (از کنز از غیاث اللغات ). ج ِ عِطْف . مهربانیها. (آنندراج ) (از ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). || ج ِ عِطْف ، بمع