فاهقةلغتنامه دهخدافاهقة. [ هَِق َ ] (ع اِ) زخم تیر یا هر جراحت که خون از وی روان باشد، یا داغ فهقه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
فاهقةلغتنامه دهخدافاهقة. [ هَِق َ ] (ع اِ) زخم تیر یا هر جراحت که خون از وی روان باشد، یا داغ فهقه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
تلاقیلغتنامه دهخداتلاقی . [ ت َ ] (ع مص )فاهم رسیدن و یکدیگر را دیدن . (زوزنی ). یکدیگر را دیدن . (دهار) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). باهم ملاقات کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
عمرانلغتنامه دهخداعمران . [ ع ِ ] (اِخ ) ابن فاهث بن لاوی بن یعقوب . نام پدر موسی و هارون است به روایات مسلمین . و نام او را «عمران بن یصهربن فاهث » نیز گفته اند. (از حبیب السیر