فنارلغتنامه دهخدافنار. [ ف َ ] (اِ) ترکی و مأخوذ از فار فرانسوی . چراغی که از اطراف محفوظ باشد. چراغ بادی . (از فرهنگ فارسی معین ). رجوع به فار شود.
فونارامشC4ISRواژههای مصوب فرهنگستان← فرماندهی و نظارت و ارتباطات و رایانه و اطلاعات و مراقبت و شناسایی
فرماندهی و نظارت و ارتباطات و رایانهcommand, control, communications, and computerواژههای مصوب فرهنگستانسامانهای یکپارچهسازیشده متشکل از زیر سامانههای مربوط به رهنامه و روشها و ساختارهای سازمانی و کارکنان و تجهیزات و تأسیسات و ارتباطات که برای پشتیبانی از فرماندهی و نظارت فرمانده بر تمام مراحل زنجیرۀ عملیاتی طراحی شده است اختـ . فونار C4
فونارامشC4ISRواژههای مصوب فرهنگستان← فرماندهی و نظارت و ارتباطات و رایانه و اطلاعات و مراقبت و شناسایی