فهمیلغتنامه دهخدافهمی . [ ف َ ] (اِخ ) از شعرای دارالمؤمنین کاشان است . طبع خوشی داشته .صاحب دیوان بوده اما چون تحصیل مراتب علمی نکرده کلامش از عیب خالی نیست . این چند شعر از ا
فهمیلغتنامه دهخدافهمی . [ ف َ ] (اِخ ) اسمش میر شمس الدین محمد. اصلش از قریه ٔ خبیص کرمان و در زمان سلطان محمد صفوی صدرممالک محروسه بود. (از آتشکده ٔ آذر چ سنگی ص 122).
فهمیلغتنامه دهخدافهمی . [ ف َ ] (اِخ ) تخلص سلطان محمد خدابنده است که پسر شاه طهماسب صفوی و پادشاهی صاحب جود و کرم بود و در فن نقاشی و موسیقی مهارت داشت . این ابیات از اوست :چو
فهمیلغتنامه دهخدافهمی . [ ف َ ] (ص نسبی ) منسوب به فهم . رجوع به فهم شود. || منسوب به فهم که بطنی است از قیس عیلان . (سمعانی ).
فهمیدنگویش اصفهانی تکیه ای: befahmi طاری: fahmây(mun) طامه ای: fahmâɂan طرقی: fahmâymun کشه ای: fahmâymun نطنزی: fahmâɂan
فهمیدگویش اصفهانی تکیه ای: bešfahmâ طاری: bešfahmâ طامه ای: boyfahmâ طرقی: bešfahmâ کشه ای: bešfahmâ نطنزی: bašfahmâ
فهمیدندیکشنری فارسی به عربیاتل , اخبر , ادخل , اصبح , افهم , انو , شاهد , صيد , غصين , فحم , مقص , مهارة
بینشinsightواژههای مصوب فرهنگستانفهمی از خود و روابط با دیگران که تجربههای پیشین را روشن یا فرد را در حل مسئلهای یاری میکند