فهامتلغتنامه دهخدافهامت . [ ف َ م َ ] (ع مص ) فهمیدن و درک کردن . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به فهامة شود.
فهامةلغتنامه دهخدافهامة. [ ف َ / ف ِ م َ ] (ع مص ) دانستن . || به دل دریافتن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
titleدیکشنری انگلیسی به فارسیعنوان، نام، لقب، اسم، مقام، کنیه، استحقاق، حق، برنامه، صفحه عنوان کتاب، سرصفحه، عنوان قبل از اسم شخص، واگذار کردن، عنوان نوشتن، عنوان دادن به، لقب دادن، نام نها
فهامتلغتنامه دهخدافهامت . [ ف َ م َ ] (ع مص ) فهمیدن و درک کردن . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به فهامة شود.
فهامةلغتنامه دهخدافهامة. [ ف َ / ف ِ م َ ] (ع مص ) دانستن . || به دل دریافتن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).