فهرستلغتنامه دهخدافهرست . [ ف ِ رِ ] (معرب ، اِ) (معرب پهرست پهلوی ) جدولی شامل ابواب و فصول کتاب در ابتدا یا انتهای آن . || صورت اسامی چیزی . (فرهنگ فارسی معین ). نوشته ای را نیز گفته اند که در آن اسامی کتابها باشد، و عربان فهرس میگویند. (برهان ). نمودار. خلاصه . ملخص :</span
فهرستفرهنگ فارسی عمیدبخشی در اول یا انتهای کتاب، مجله، و مانند آن که بهطور اجمالی عناوین، موضوعات، و مطالب را شرح میدهد.
شجره نامهفرهنگ فارسی عمیدفهرست اسامی نیاکان کسی که بهترتیب نوشته شده باشد؛ نسبنامه؛ شجرةالنسب؛ شجره.
فهرست انتظارwaiting listواژههای مصوب فرهنگستان[حملونقل هوایی] فهرست اسامی مسافران دارای بلیت که جای آنها در پرواز تأیید نشده باشد [مدیریت سلامت] فهرست افراد منتظر برای دریافت خدمتی خاص در مرکز ارائهدهنده
فهرست نویسلغتنامه دهخدافهرست نویس . [ ف ِ رِن ِ ] (نف مرکب ) فهرست نویسنده . (فرهنگ فارسی معین ). آنکه فهرست کتب یا مطالب را تهیه و تدوین کند. || مأمور دولت که به نوشتن فهرست اسامی موظف بود. (فرهنگ فارسی معین ) : میرزا محمدعلی سررشته دار و فهرست نویس خزانه ٔ نظام . (مرآةالب
شجرهلغتنامه دهخداشجره . [ ش َ ج َ رَ ] (ع اِ) نسب نامه . آنچه مشایخان اسامی پیران خود نوشته به ترتیب به مرید میدهند. (از آنندراج ) : مرز عراق ملک تو، نی غلطم عراق چه کز شجره به هفت جد وارث هفت کشوری . خاقانی .کس نیست در جهان که به
فهرستلغتنامه دهخدافهرست . [ ف ِ رِ ] (معرب ، اِ) (معرب پهرست پهلوی ) جدولی شامل ابواب و فصول کتاب در ابتدا یا انتهای آن . || صورت اسامی چیزی . (فرهنگ فارسی معین ). نوشته ای را نیز گفته اند که در آن اسامی کتابها باشد، و عربان فهرس میگویند. (برهان ). نمودار. خلاصه . ملخص :</span
فهرستفرهنگ فارسی عمیدبخشی در اول یا انتهای کتاب، مجله، و مانند آن که بهطور اجمالی عناوین، موضوعات، و مطالب را شرح میدهد.
فهرستلغتنامه دهخدافهرست . [ ف ِ رِ ] (معرب ، اِ) (معرب پهرست پهلوی ) جدولی شامل ابواب و فصول کتاب در ابتدا یا انتهای آن . || صورت اسامی چیزی . (فرهنگ فارسی معین ). نوشته ای را نیز گفته اند که در آن اسامی کتابها باشد، و عربان فهرس میگویند. (برهان ). نمودار. خلاصه . ملخص :</span
فهرستفرهنگ فارسی عمیدبخشی در اول یا انتهای کتاب، مجله، و مانند آن که بهطور اجمالی عناوین، موضوعات، و مطالب را شرح میدهد.