تجدیللغتنامه دهخداتجدیل . [ ت َ ] (ع مص ) بر زمین اوکندن (افکندن ) (زوزنی ). بر زمین زدن کسی را. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط)(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): طعنه ف
انجازلغتنامه دهخداانجاز. [ اِ ] (ع مص ) روان کردن حاجت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). روا کردن حاجت . (غیاث اللغات ). روا کردن حاجت کسی را. (از آنندراج ). برآوردن حاجت کسی را.
اسامةلغتنامه دهخدااسامة. [ اُ م َ ] (اِخ ) ابن مرشدبن علی بن مقلدبن نصربن منقذ الکنانی و الکلبی الشیزری الملقب بمؤیدالدولةمجدالدین و المکنی بابی المظفر از اکابر بنی منقذ اصحاب ق