فندقهلغتنامه دهخدافندقه . [ ف َ / ف ُ دُ ق َ / ق ِ ] (اِ) گونه ای میوه ٔ خشک ناشکوفا که میوه فقط حاوی یک دانه است و این دانه آزاد است و به انساج میوه اتصالی ندارد. بهترین نمونه ٔ
فندقهفرهنگ انتشارات معین(فَ یا فُ دُ قِ یا قَ) (اِ.) گونه ای میوة خشک ناشکوفا که میوه اش فقط حاوی یک دانه است و این دانه آزاد است و به انساج میوه اتصالی ندارد. بهترین نمونة این میوه ها
فندقهفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. (زیستشناسی) میوۀ خشک ناشکوفا که مغز آن چسبیده به پوست نیست.۲. [قدیمی] هرچیز کروی شبیه فندق.
فندقگویش اصفهانی تکیه ای: fandoq طاری: fandoq طامه ای: fandoq طرقی: fendöq کشه ای: fandoq نطنزی: fandoq
فندقۀ بالدارsamaraواژههای مصوب فرهنگستاننوعی میوۀ فندقه که پیرابَر آن به شکل بال غشایی (membranous wing) گسترش یافته است و بهآسانی با باد پخش میشود
تترآکنلغتنامه دهخداتترآکن . [ ت ِ ک ِ ] (اِ) چهار فندقه : در نباتات تیره ٔ گاوزبان و نعنا از دو حجره تشکیل یافته و هر حجره ٔ آن حاوی دو تخمک یا دو دانه میباشد. پس از رسیدن میوه ،
فندقلغتنامه دهخدافندق . [ ف َ دُ / ف ُ دُ ] (اِ) درختی است از تیره ٔ پیاله داران و از دسته ٔ فندقها که در مناطق گرم و معتدل نیمکره ٔ شمالی میروید. برگهایش دارای بریدگیهای مضاعف
جَگنیانCyperaceaeواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از گندمسانانِ علفی با برگهای متناوب که گلهای آنها دارای گُلپوش فلسی یا تارمانند و میوههایشان غالباً شبیه فندقه است