فنادیقلغتنامه دهخدافنادیق . [ ف َ ] (ع اِ) ج ِ فندق . کاروان سراها. (یادداشت مؤلف ). فندق مسافرخانه است در تداول امروز. فنادق . || ج ِ فنداق ، به معنی صحیفه ٔ حساب . (اقرب الموار
فنادیدلغتنامه دهخدافنادید. [ ف َ ] (ع اِ) ج ِ فندأیة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به فندأیة شود.
فاشانیلغتنامه دهخدافاشانی . (اِخ ) احمدبن عبدالرحمان یا محمد هروی فاشانی ، مکنی به ابوعبید. از محدثان عامّه بوده و ابومنصور ازهری صاحب کتاب تهذیب اللغه و جمعی دیگر از اکابر از وی
thankدیکشنری انگلیسی به فارسیممنون، تشکر، سپاس، سپاسگزاری، تقدیر، اظهار تشکر، تشکر کردن، سپاسگزاری کردن، تقدیر کردن
گذشتنیفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. قابل گذشتن.۲. پایانیافتنی؛ فناشدنی: ◻︎ هرگز به پنج روزه حیات گذشتنی / خرم کسی شود مگر از موت غافلی (سعدی۲: ۶۸۰).
نیستلغتنامه دهخدانیست . (فعل ) نه هست . نه است . فعل منفی مفرد غایب . مقابل هست و است : چندیت مدح گفتم و چندین عذاب دیدگر زآنکه نیست سیمت جفتی شمم فرست . منجیک .ز دانش به اندر ج
فنادیقلغتنامه دهخدافنادیق . [ ف َ ] (ع اِ) ج ِ فندق . کاروان سراها. (یادداشت مؤلف ). فندق مسافرخانه است در تداول امروز. فنادق . || ج ِ فنداق ، به معنی صحیفه ٔ حساب . (اقرب الموار
فنادیدلغتنامه دهخدافنادید. [ ف َ ] (ع اِ) ج ِ فندأیة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به فندأیة شود.
فاشانیلغتنامه دهخدافاشانی . (اِخ ) احمدبن عبدالرحمان یا محمد هروی فاشانی ، مکنی به ابوعبید. از محدثان عامّه بوده و ابومنصور ازهری صاحب کتاب تهذیب اللغه و جمعی دیگر از اکابر از وی