فلیولغتنامه دهخدافلیو. [ ف َ وْ ](ص ) بیهوده و بی فایده . (غیاث ، از لطایف ). فلاد. (برهان ). فلاده . به معنی سرگشته ، حیران ، سراسیمه و دیوانه است . در فرهنگها به معنی بیهوده ن
فلیوفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. بیهوده؛ بیفایده.۲. بیکاره: ◻︎ تا بهپای خویش باشند آمده / آن فلیوان جانب آتشکده (مولوی: ۲۷۷).
فلیوهلغتنامه دهخدافلیوه . [ ف َ لی وَ / وِ ] (ص ) فلیو. بیفایده . بیهوده و بی نفع. (برهان ). رجوع به فلیو شود.
فلیوانواژهنامه آزادفَلیوان:falivaanجمع فَلیو به معنی بیهوده، بی خبر، بی فایده تا به پای خویش باشند آمده// آن فلیوان جانب آتشکده مثنوی- دفتر دوم بیت 2303 شرح جامع مثنوی معنوی. کریم
فلیوهلغتنامه دهخدافلیوه . [ ف َ لی وَ / وِ ] (ص ) فلیو. بیفایده . بیهوده و بی نفع. (برهان ). رجوع به فلیو شود.
فلیوانواژهنامه آزادفَلیوان:falivaanجمع فَلیو به معنی بیهوده، بی خبر، بی فایده تا به پای خویش باشند آمده// آن فلیوان جانب آتشکده مثنوی- دفتر دوم بیت 2303 شرح جامع مثنوی معنوی. کریم