فلیقلغتنامه دهخدافلیق . [ ف َ ] (ع اِ) کار شگفت . || بلا و سختی . (منتهی الارب ). داهیة. (اقرب الموارد). || رگی که بر گردن ْ بلند برآید. || رگی در بازو. || مغاکی پیش حلقوم شتر.
فلیقلغتنامه دهخدافلیق . [ ف ُل ْ ل َ ] (ع اِ) شفتالوی دانه کفیده . (منتهی الارب ) (بحر الجواهر) (از اقرب الموارد). خوخ ابیض . (فهرست مخزن الادویه ).
فلیقةلغتنامه دهخدافلیقة. [ ف َ ق َ ] (ع اِ) بلا و سختی . (منتهی الارب )(بحر الجواهر). داهیة. || کار شگفت . (اقرب الموارد). || موی اندک . (منتهی الارب ).
فلیقةلغتنامه دهخدافلیقة. [ ف َ ق َ ] (ع اِ) بلا و سختی . (منتهی الارب )(بحر الجواهر). داهیة. || کار شگفت . (اقرب الموارد). || موی اندک . (منتهی الارب ).
حفلغتنامه دهخداحف . [ ح َف ْف ] (ع مص ) پوشید چیزی را با چیزی : قوله تعالی : حففناهما بنخل (قرآن 32/18)؛ درختان خرما گرداگرد آن درآوردیم . || حفتهم الحاجة؛ مستهم الحاجة. (اقرب
رفیفلغتنامه دهخدارفیف . [ رَ ] (ع مص ) درخشیدن و روشن گردیدن گونه ٔ کسی ؛ رف لونه رفاً و زفیفاً. (منتهی الارب ). مصدر به معنی رَف ّ. درخشیدن . (یادداشت مؤلف ) (ناظم الاطباء). د
طبخلغتنامه دهخداطبخ . [ طَ ] (ع مص ) پختن اِشتواء باشد یا اقتداراً. (خواه به بریان کردن و خواه در دیگ پختن ). یقال : هذه ُ خبزةٌ جیدةالطبخ . و کذا آجُرة. (منتهی الارب ). دیگ پخ
حبیبلغتنامه دهخداحبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن اوس بن حارث مکنی به ابوتمام . نجاشی (متوفی 450 هَ . ق .) در رجال خود او را یاد کرده گوید: امامی بود و امامان را تا ابوجعفر ثانی که معا