فلسفیلغتنامه دهخدافلسفی . [ ف َ س َ ] (ص نسبی ) منسوب به فلسفه . فیلسوف . (یادداشت مؤلف ). حکیم و دانشمند، و این منسوب است به فلسفة که به معنی حکیم و دانشمند شدن است . (غیاث از
فلسفیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکلگیری عقاید؛ عام فیلسوفانه، حکیمانه، ایدئولوژیک، مکتبی مجرد اشراقی، استدلالی شناختی، شناختشناسانه عرفانی، ادراکی، شهودی، فیالبداهه، شمی ◄ غریزی
تاریخ فلسفیلغتنامه دهخداتاریخ فلسفی . [ خ ِ ف َ س َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) تاریخی که درباره ٔ علت حوادث تحقیق کند و تسلسل آنها را نشان دهد و در این تتبع به نتایج عملی و نظر مکتسبه و
زبانشناسی فلسفیphilosophical linguisticsواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از زبانشناسی که از یکسو به بررسی نقش زبان در درک مسائل فلسفی و از سوی دیگر به وضعیت فلسفی نظریهها و روشها و مشاهدات زبانی میپردازد