خَالِفِينَفرهنگ واژگان قرآنمخالفين (در جمله "فَـﭑقْعُدُواْ مَعَ ﭐلْخَالِفِينَ ":مقصود از خالفين آن افرادي هستند که طبعا از امر جهاد متخلفند ، و بايد هم باشند ، مانند زنان و کودکان و بيمار
استعداءلغتنامه دهخدااستعداء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) یاری خواستن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). یاری خواستن از کسی بر امری . یقال : استعدیت الامر علی فلان فاعدانی . (منتهی الارب ). ||
خالفلغتنامه دهخداخالف . [ ل ِ ] (ع ص ) گول . احمق . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (المنجد). منه :رجل خالف . || بسیار خلاف . (ناظم الاطباء). || بی خیر.
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن هارون بن علی بن یحیی بن ابی منصور المنجم . مکنی به ابوالفتح منجم . یاقوت گوید: او یکی از کسانی است که در طرق آداب ، راه و رسم
اسحاقلغتنامه دهخدااسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن اسماعیل نیشابوری . شیخ طوسی در کتاب رجال وی را از اصحاب امام عسکری (ع ) شمرده و گوید وی ثقة است و علامه در خلاصه گوید از اصحاب ابومحمد