لغتنامه دهخدا
فقاح . [ ف ُق ْ قا ] (ع اِ) شکوفه ٔ اذخر. (منتهی الارب ). || شکوفه ٔ گیاه هرچه باشد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (ص ) زن نیکوروی و خوب صورت . (منتهی الارب ). زن نیکوخلقت . (از اقرب الموارد). || (اِ) گیاهی است . (منتهی الارب ). || اسم جنس شکوفه هاست . (تحفه ٔ حکیم مؤ