فقحلغتنامه دهخدافقح . [ ف َ ] (ع مص ) چشم بازکردن بچه ٔ سگ . || بر شرم کسی زدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || سفوف ساختن چیزی را. (منتهی الارب ). و لغت یمانی است . (از