فعالسازactivator 2واژههای مصوب فرهنگستان[خوردگی، شیمی، مهندسی بسپار] مادهای که باعث واکنشپذیر شدن مادهای دیگر میشود [فیزیک] نوعی بینظمی در بلورهای یونی یا نیمرسانا که باعث بروز درخشایی (lumine
فعالسازی 1activation 1واژههای مصوب فرهنگستانفرایند آمایش (treatment) یک ماده با گرما یا تابش یا یک مادۀ فعالکننده که براثر آن انرژی درونی مادۀ اولیه افزایش مییابد
فعالسازی دگرریختاریallosteric activation, positive allosteric controlواژههای مصوب فرهنگستانافزایش فعالیت کاتالیزی زیمایه/ آنزیم ازطریق اتصال یک عامل مؤثر در موضعی متفاوت با موضع فعال زیمایۀ دگرریختار/ آنزیم دگرریختار
کُنانش ژنgene activationواژههای مصوب فرهنگستانفعالسازی هدایتشده و منظم ژنهای منفرد در طی رشدونمو موجود زنده متـ . فعالسازی ژن