فصل ممیّزdifferentia specificaواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از تعریف تحلیلی شامل ویژگیها یا مشخصههای معنایی که یک مفهوم تخصصی را از مفاهیم همرده متمایز میکند نیز: فصل differentia
فصلدیکشنری عربی به فارسیفصل (کتاب) , شعبه , قسمت , باب , دوره , مسير , روش , جهت , جريان , درطي , درضمن , بخشي از غذا , اموزه , اموزگان , دنبال کردن , بسرعت حرکت دادن , چهار نعل رفتن
تعریف تحلیلیanalytic definition/ analytical definitionواژههای مصوب فرهنگستانتعریفی که در ارائة آن از جنس قریب (genus proximum) و دسـتکم یـک فـصل مـمیز استفاده میشود متـ . تعریف کلاسیک classic definition تعریف ارسطویی Aristoteli
چاپلغتنامه دهخداچاپ . (اِ) طبع. باسمه . عملی است که بواسطه ٔ آن میتوان از روی یک نوشته چند نسخه ٔ شبیه به آن تهیه کرد. (لغات نو فرهنگستان ). طبع و باسمه و تافت و انطباع و تافتگ
کلیلغتنامه دهخداکلی . [ ک ُل ْ لی ] (ص نسبی ) عمومی و هر چیز که عمومیت داشته باشد و شامل همه گردد. (ناظم الاطباء). منسوب به کل ، هر چیز که عمومیت داشته باشد. (فرهنگ فارسی معین
فصللغتنامه دهخدافصل . [ ف َ ] (ع اِ) مانع و حاجز میان دو چیز. || هر جای پیوستگی در استخوان هر بند اندام . || (ص ) سخن حق و راست . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || حکم که حق