فحمدیکشنری عربی به فارسیبرگشتن , انجام دادن , کردن , بازگشت , فرصت , کار روز مزد و اتفاقي , زغال چوب , زغال سنگ , زغال , زغال کردن , فراچنگ کردن , بچنگ اوردن , گير اوردن , فهميدن , چنگ
graspدیکشنری انگلیسی به فارسیفهم، اخذ، چنگ زنی، چنگ زدن، فهمیدن، فراچنگ کردن، بچنگ آوردن، گیر اوردن، قاپیدن
فشتملغتنامه دهخدافشتم . [ ف ُ ت ُ ] (اِخ ) دهی است از بخش کوچصفهان شهرستان رشت ، دارای 2600 تن سکنه . آب آن از میرزاجو و سفیدرود و محصول عمده اش برنج ، ابریشم و صیفی است . (از ف