فشندلغتنامه دهخدافشند. [ ف َ ش َ ] (اِخ ) قصبه ای است از شهرستان کرج ، دارای 1896 تن سکنه . آب آن از چشمه ٔ محلی و محصول عمده اش غله ، بنشن ، صیفی ، میوه ، لبنیات ، عسل و قلمستا
فشنغلغتنامه دهخدافشنغ. [ ] (اِ) فشغ است . (فهرست مخزن الادویه ). فشغ. فشاغ . رجوع به فشغ و فشاغ شود.
فشنگلغتنامه دهخدافشنگ . [ ف َ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رودبار بخش معلم کلایه ٔ شهرستان قزوین ، دارای 236 تن سکنه . محصول عمده اش غله ، فندق ، زغال اخته ، عسل و لبنیات است
فشنگلغتنامه دهخدافشنگ . [ ف ِ ش َ ] (اِ) لوله ای کوتاه فلزی یا مقوایی که در آن باروت تعبیه شده و برای تیراندازی با اسلحه ٔ گرم (تفنگ ، انواع تپانچه ) به کار رود. (فرهنگ فارسی مع