احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن حسین بن یحیی بن سعید ملقب به بدیعالزمان همدانی و مکنی به ابوالفضل . یاقوت در معجم الادباء(چ مارگلیوث ج 1 ص 94 ببعد) آرد: ابوشجاع شیر
نطاطدیکشنری عربی به فارسیدروغ بزرگ وفاحش , لا ف زن , لي لي کننده , ماموري که در نمايش ها وغيره اشخاص اخلا لگر راخارج ميکند , هرگونه حشره جهنده , جهنده , قيف
معبوددیکشنری عربی به فارسیبت , صنم , خداي دروغي , مجسمه , لا ف زن , دغل باز , سفسطه , وابسته به خدايان دروغي وبت ها , معبود