فریضتانلغتنامه دهخدافریضتان . [ ف َ ض َ ] (ع اِ) گوسپند دوساله . (منتهی الارب ). الجذعة من الغنم . (اقرب الموارد). || اشتر چهارساله . (منتهی الارب ). الحقة من الابل . (اقرب الموارد
فریکتانلغتنامه دهخدافریکتان . [ ف َ ک َ ] (ع اِ) دو استخوان است در بن زبان . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
فریانةلغتنامه دهخدافریانة. [ ف ُرْ رَ ن َ ] (اِخ ) ازقرای بزرگ افریقاست در سفاقس . (از معجم البلدان ).
فریکتانلغتنامه دهخدافریکتان . [ ف َ ک َ ] (ع اِ) دو استخوان است در بن زبان . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
وقصلغتنامه دهخداوقص . [وَ ق َ ] (ع اِ) چوب ریزه های شکسته که از آن آتش افروزند. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || مال افزون بر نصاب که از آن مال زکات واجب نگردد. (منتهی الارب )
ارثلغتنامه دهخداارث . [ اِ ] (ع مص ) میراث یافتن . (تاج المصادر بیهقی ). میراث بردن : انا نحن نرث الارض و من علیها و الینا یرجعون . (قرآن 40/19). بعضی بطریق ارث دست در شاخی ضعی