داد و فریادلغتنامه دهخداداد و فریاد. [ دُ ف َرْ ] (ترکیب عطفی ،اِ مرکب ) از اتباع . داد و بیداد. هیاهو. داد و قال داد و فریاد بلند شدن ، هیاهو راه افتادن . بانگ و شغب برخاستن . جار و ج
داد و فریادلغتنامه دهخداداد و فریاد. [ دُ ف َرْ ] (ترکیب عطفی ،اِ مرکب ) از اتباع . داد و بیداد. هیاهو. داد و قال داد و فریاد بلند شدن ، هیاهو راه افتادن . بانگ و شغب برخاستن . جار و ج
نعیرلغتنامه دهخدانعیر. [ ن َ ] (ع اِ) فریاد و فغان در جنگ و بدی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). صراخ و صیاح در جنگ یا بدی و شر. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || (ص ) نعیرالهم ؛