فرونوشتنلغتنامه دهخدافرونوشتن . [ ف ُ ن َ وَ ت َ ] (مص مرکب ) فرونوردیدن . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به فرونوردیدن و نوردیدن شود.
فرونوشتنلغتنامه دهخدافرونوشتن . [ ف ُ ن ِ وِ ت َ ] (مص مرکب ) نوشتن . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به نوشتن شود.
نوشتنلغتنامه دهخدانوشتن . [ ن َ وَ ت َ ] (مص ) پیچیدن . (غیاث اللغات ) (برهان قاطع) (آنندراج ). درنوردیدن . (برهان قاطع). نوردیدن . (غیاث اللغات ). لای چیزی پیچیدن : چو آن خردرا
فرولغتنامه دهخدافرو. [ ف ُ ] (پیشوند، ق ) به معنی فرود. در زبان پهلوی فْرُت ، در پارسی باستان فْرَوَتا . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). فرود و زیر و تحت و پایین و شیب و نشیب و پست
فرفرفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. صدایی که هنگام عطسه کردن یا غذا خوردن و مانند آن شنیده میشود.۲. (قید) بهتندی: ◻︎ برداشت کِلک و کاغذ و فرفر فرونوشت / برفور این قصیدۀ مطبوع آبدار (انوری: ۱۶
شیبانیلغتنامه دهخداشیبانی . [ ش َ ] (اِخ ) ابونصر فتح اﷲخان بن محمدکاظم خان بن محمدحسین خان شیبانی کاشانی . از شعرای مشهور فصیح بلیغ قرن سیزدهم هجری (متوفی 1308 هَ . ق .). ترجمه ٔ