فرومدلغتنامه دهخدافرومد. [ ف َ م َ ] (اِخ ) نام قریه ای است از قرای طوس که به فارمد مشهور است . (برهان ). فرموهد. فرموند. فریومد. فارمد. فرمد. رجوع به این کلمات شود.
فرومدلغتنامه دهخدافرومد. [ ف َ م َ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکزی دهستان فرومد ازبخش میامی شهرستان شاهرود، واقع در 105هزارگزی شمال خاوری میامی و 2هزارگزی شمال باختری داورزن ، سر راه شوسه
فرومدلغتنامه دهخدافرومد. [ ف َ م َ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش میامی شهرستان شاهرود است . این دهستان در قسمت شمال خاوری میامی در یک منطقه کوهستانی واقع و هوای آن معتدل است
عباس آبادلغتنامه دهخداعباس آباد. [ ع َب ْ با ] (اِخ ) دهی است از دهستان فرومد بخش میامی شهرستان شاهرود واقع در 721هزارگزی خاور میامی سر راه شوسه ٔ شاهرود به سبزوار. دامنه و آب و هوای
فریومدلغتنامه دهخدافریومد. [ ف َرْ م َ ] (اِخ ) جوین ولایتی است . پیش از این داخل تومان بیهق بوده و اکنون مفرد است . قصبه ٔ فریومد شهرستان آنجاست . (نزهةالقلوب چ لیدن ص 150). اکنو
میامیلغتنامه دهخدامیامی .[ م َ م َ ] (اِخ ) نام یکی از بخشهای سه گانه ٔ شهرستان شاهرود است . این بخش در خاور شهرستان واقع و قسمت شمالی آن کوهستانی و سردسیر و قسمت جنوبی آن دشت و
غوللغتنامه دهخداغول . (ع اِ) هلاک .(منتهی الارب ) (آنندراج ). هلکة. (اقرب الموارد). || بلا و سختی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). داهیه . (اقرب الموارد). || دیو بیابانی که از راه
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) تکودار. اباقاخان میل داشت که پس از او پسرش ارغون ایلخان شود ولی چون این ترتیب با یاسانامه ٔ چنگیزی که سلطنت را حق ارشد شاهزادگان زنده می