فرودآیندهلغتنامه دهخدافرودآینده . [ ف ُ ی َ دَ / دِ ] (نف مرکب ) آنچه ازبالا به زیر آید: صاقره ؛ بلای فرودآینده . مفرع ؛ فرودآینده از کوه . (منتهی الارب ). رجوع به فرودآمدن شود.
فرودلغتنامه دهخدافرود. [ ف َ ] (اِخ ) نام پسر خسروپرویز از شیرین . (ولف ) : چو نستور و چون شهریار و فرودچو مردانشه آن شاه چرخ کبود.فردوسی .
واقعفرهنگ انتشارات معین(ق ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - فرود آینده ، رخ دهنده . 2 - حاصل . 3 - راست ، درست . 4 - وضع یا کیفیت قرار گرفتن . 5 - وضع یا کیفیت وقوع یافتن . ؛ در ~ در حقیقت . ؛
متهاویلغتنامه دهخدامتهاوی . [ م ُت َ ] (ع ص ) در پی یکدیگر فرود آینده در مغاک . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). در پی یکدیگر فرودآمده . (ناظم الاطباء). و رجوع به ت