فرهنگ فارسی عمید
۱. [مقابلِ خریدن] واگذار کردن چیزی به کسی در ازای دریافت پول.۲. [مجاز] نشان دادن حالتی، بهخصوص کبر و خودپسندی: ◻︎ من از آن گذشتم ای یار که بشنوم نصیحت / برو ای فقیه و با ما مفروش پارسایی (سعدی۲: ۶۰۹).۳. [مجاز] از دست دادن صفات اخلاقی به شیوهای ناروا در برابر چیزی بیارزش: آبروی خود را