فرنقلغتنامه دهخدافرنق . [ ] (اِخ ) دهی است جزو دهستان رستاق بخش خمین شهرستان محلات ، واقع در پانزده هزارگزی جنوب باختری خمین . جایی است کوهستانی ، معتدل ودارای 2221 تن سکنه . از
فرنقلغتنامه دهخدافرنق . [ ف ُ ن ُ ] (ع ص ) ردی ّ. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد از قاموس ). || هیچکاره . (منتهی الارب ).
فرنقلینلغتنامه دهخدافرنقلین . [ فْرَ / ف ِ رَ ق ُ ] (معرب ، اِ) مأخوذ از اسپانیایی فرنکولن . دراج . (از دزی ج 2 ص 262).
فرقانفرهنگ انتشارات معین(فُ رْ) [ ع . ] 1 - (ص .) آن چه که حق و باطل را از هم جدا کند. 2 - (اِ.) قرآن .
فرنقلینلغتنامه دهخدافرنقلین . [ فْرَ / ف ِ رَ ق ُ ] (معرب ، اِ) مأخوذ از اسپانیایی فرنکولن . دراج . (از دزی ج 2 ص 262).
ترنیقلغتنامه دهخداترنیق . [ ت َ ] (ع مص ) تیره کردن آب را. || صاف کردن آب را. از اضداد است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || حرکت دادن