فرمنکیلغتنامه دهخدافرمنکی . [ ف َ م َ ] (اِخ ) حمیدبن فروةبن فرمنک وراق ، مکنی به ابومحمد. از مردم بخارا و وراق ابوحذیفه اسحاق بن بشر بود. از ابن مبارک و ابن عینةروایت دارد و فرزن
فلمنکیلغتنامه دهخدافلمنکی . [ ف ِ م َ ] (ص نسبی ) منسوب به فلمنک . هلندی . از مردم هلند یا ساخته و پرداخته ٔ هلند. (فرهنگ فارسی معین ).
فرمنکلغتنامه دهخدافرمنک . [ ف َ م َ ] (اِخ ) نام جدابومحمد حمیدبن فروه ٔ وراق بخارایی . (از سمعانی ).
فرمنکلغتنامه دهخدافرمنک . [ ف َ م َ ن َ ] (اِخ ) مزرعه ای است جزو ده فرمهین که مرکز بخش فرمهین شهرستان اراک است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2: فرمهین ).
فرمنیلغتنامه دهخدافرمنی . [ ف ِ م ِ ] (اِ) به لهجه ٔ آمل و نور و کجور، نام جنس ماده ٔ درختی است که در سواحل بحر خزر میروید و رشدآن در زمین های شنی بیشتر است . درخت خرما که در تهر