فرمانداریلغتنامه دهخدافرمانداری . [ ف َ ] (حامص مرکب ) عمل فرماندار حکومت . اداره کردن شهر. || (اِ مرکب ) اداره ای که فرماندار ریاست آن را به عهده دارد. از واحدهای استانداری و خود شا
فرمانداریفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. شغل و عمل فرماندار.۲. (اسم) محل کار فرماندار و کارمندان زیردست او.
نائینلغتنامه دهخدانائین . (اِخ ) یکی از شهرهای استان دهم و مرکز فرمانداری است . شهری قدیمی است وسابقه ٔ تاریخی آن به پیش از اسلام میرسد. مؤلف «سرزمینهای خلافت شرقی » مینویسد: نا