فرقهگراییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب گرایی، جداییطلبی، کنارهگیری، انحصارطلبی، تعصب، مناقشه، سرپیچی، اختلاف نظر، نظر مخالف، بیثباتی دودستگی، تشتت، تفرقه، تشتت آرا، پراکندگی، تفرق، تنو
فرقهگراییsectarianismواژههای مصوب فرهنگستانایستارها (attitude) و اقداماتی که وجه مشخصۀ آنها تندروی یا کندروی و درنتیجه جدایی از خطمشی و رهنامۀ رسمی حزب و گروه سیاسی است
فرقةدیکشنری عربی به فارسیبند و زنجير , تسمه يا بند مخصوص محکم کردن , نوار , لولا , ارکستر , دسته ء موسيقي , اتحاد , توافق , روبان , باند يا بانداژ , نوار زخم بندي , متحد کردن , دسته کرد